امروز با خودم فکر می کردم زبان فارسی نمی تواند در یک کلمه ، حق مطلبی را بیان کند …
حق دارم ، نمی شود یک کلمه گفت و فهماند چه حسی دارید ، حتما باید توضیح داد ، فلسفه بافت و توجیح کرد …
قسمت بدش این است که وقت هایی که این حس به سراغ آدم می آید ، حال و حوصله توضیحش را هم ندارید …
پ ن : …
این که هرچه فاصله بین نوشته ها بیشتر میشه ، دوباره نوشتن هم سخت تر میشه یک حقیقته چرندیه . چرند تر از اون هم خود سانسوری و این مسخره بازی هاست . مثلا باید بشه یه کلمه نوشت که کار کلی جمله رو بکنه ، بعله خب ، باید بشه ، ولی نمیشه …
پ ن : همینقدر مسخره …
نوشتن برای من لااقل چیزی بیشتر از یک عادت است
این چند وقت اما حجم فعالیتم کمتر شده و نتیجه اینکه انبوهی از مطالب پراکنده در ذهنم و کمی زمان برای فکر کردن و سر هم کردن جملات ...
ترجیج می دهم همین وقت های کم را صرفت کنم و این چا را با همان درفت های قدیمی زنده کنم
پ.ن: برای (م)